تبلور رنگين كمان انقلاب ها در اوكراين
تبلور رنگين كمان انقلاب ها در اوكراين
تبلور رنگين كمان انقلاب ها در اوكراين
نويسنده: داريوش صفرنژاد
پس از پايان يافتن دوران قانوني رياست جمهوري «لئونيد كوچما» كه از بازماندگان دوران سردمداري كمونيستها در اردوگاه بلوك شرق در جمهوري اوكراين محسوب مي شد، طي انتخابات رياست جمهوري برگزار شده دو سال و اندي قبل در اين كشور، برخلاف پيش بيني بسياري از صاحب نظران عرصه سياسي و روابط بين الملل و بويژه مسائل منطقه، «ويكتور يوشچنكو» در انتخابات رياست جمهوري برحريف روس گراي خود پيروز شد.
وي كه مورد حمايت مستقيم و غير مستقيم غربي ها و آمريكا قرار داشته و توسط بنيادها و NGO هاي آمريكايي و غربي تغذيه مالي شده و رشد و نمو يافته بود، پس از سالهاي متمادي به نقش كليدي روسها در اداره امور اوكراين و رياست و سلطه آنها بر نفر اول حاكم در اين جمهوري پايان داد.
عده اي اين رخداد مهم و قابل توجه را در راستاي اقدام مشابه صورت پذيرفته در جمهوري گرجستان (كه منجر به روي كار آمدن مهره مشابهي شده بود) انقلاب نارنجي و يا مخملي (عليه سلطه روسها و اقتدار گرايي آنها در اوكراين و گرجستان) نامگذاري كردند.
در اين راستا كتب و مقالات بسياري به رشته تحرير درآمده و برخي اين اقدام را نقطه عطفي در كاهش قدرت عملي روسيه در محدوده حياط خلوت و حاشيه امنيتي خود، يعني در جمهوري هاي مستقل جدا شده از اتحاد شوروي (پس از فروپاشي آن) به شمار آوردند. آنان حتي پيش بيني كردند كه اين روند تداوم يافته و روز به روز منجر به نفوذ و ريشه دار شدن جريانات، افراد و گروههاي وابسته به آمريكا و غرب در دايره و حاشيه امنيتي فدراسيون روسيه خواهد شد.
در جمهوري اوكراين عمدهترين شعارهايي كه يوشچنكو و طيف وابسته به جريان فكري وي قبل و اوايل روي كار آمدن در افكار عمومي سر مي دادند، انجام دگرگوني و اصلاحات در سيستم اقتصادي و معيشتي مردم اوكراين و ايجاد و برقراري آزادي كامل در عرصه هاي گوناگون سياسي و... بود. در بررسي عملكرد دوسال و اندي از دولت يوشنچكو مي بينيم كه وي نتوانسته است مردم كشور خود را در اين عرصه راضي نگه دارد و در مجموع اوكراين طي اين مدت زماني ثبات سياسي و حتي اقتصادي نداشته است.
مهمترين شاخص سنجش در اين راستا را مي توان پيروزي مخالفين روس گراي يوشچنكو به سركردگي «ويكتور يانوكوويچ» در انتخابات پارلماني سال 2006 ميلادي در اوكراين و راي مردم به حزب وي، عنوان نمود. پس از اين موضوع يوشچنكو عليرغم ميل باطني خود به ناچار مجبور شد يكي از مخالفين خود (يعني يانوكوويچ) را به سمت نخست وزيري انتخاب نمايد.
بروز اختلافات اخير در اوكراين نيز مابين پارلمان و نخست وزير از يكسو و رييس جمهوري از سوي ديگر در واقع مرهون و پديد آمده از عوامل فوق الذكر مي باشد.
در بررسي وقايع و رخدادهاي اوكراين به شش متغير بر مي خوريم كه عبارتند از:
1 - منطقه شرق، كه مردمان آن ارتدوكس و روس زبان هستند.
2 - منطقه غرب، كه اهالي آن عمدتاً كاتوليك و اوكرايني زبان هستند.
البته از نظر تركيب جمعيتي، اوكرايني ها بيشتر از روسها هستند و درصد جمعيتي آنها تقريباً 55 به 45 مي باشد. اما به لحاظ اقتصادي، قدرت اصلي و جدي اقتصادي در منطقه شرق اين كشور واقع شده است.
عوامل ياد شده از جمله ريشه هاي اصلي اختلافات موجود در اوكراين بوده و برخي عوامل بحران زا از اين موضوعات نشات مي گيرند.
طرفهاي رقيب ترجيح مي دهند رقابتهاي خود را در عرصه هاي مختلف و بدون تنش و برخورد جدي به پيش برند. اما چون در حال حاضر هدايت اصلي كار به صورت كامل در دست يك طرف نيست لذا بروز بحران و تنش طبيعي خواهد بود.
چون اوكراين به واسطه ساختارش ثبات دايمي ندارد، لذا به طور دايم گرفتار لرزش خواهد بود و روسها با اشراف نسبت به اين موضوع از آن حداكثر بهره برداري را خواهند كرد.
اول: به هنگام روي كار آمدن يوشچنكو در اوكراين، فشار عوامل خارجي حرف اول را مي زد و در واقع موفقيت وي تحت تاثير عوامل خارجي شكل گرفت. اما در بحران اخير عمده اختلافات و محتواي آن، درگيريها و كشمكشهاي داخلي ما بين اركان قدرت در اين كشور است.
دوم: در مجموع، بحران اخير يك جنگ قدرت داخلي بين گروههاي حاكم در اين كشور است. يوشچنكو بعد از انقلاب رنگين و بدست گيري قدرت نتوانسته است مديريت صحيحي را در كشور اعمال نمايد، لذا بخشهايي از اين اختلافات دروني است كه چندي پس از پيروزي انقلابيون، در كمپ آنها رخداده. اين عامل بدون شك زمينه را براي روي كار آمدن طيفي از مخالفين به مرور پديد خواهد آورد.
سوم: عده اي معتقدند كه يوشچنكو در تداوم تفكر روس گريزي كه پس از شكل گيري انقلاب نارنجي در اوكراين پديد آمده بود، اقتدار لازم را به خرج نداده است، و وي نتوانسته است در مقابل يانوكوويچ و حتي انتخابات سال گذشته پارلمان اقتدار لازم را به خرج دهد.
اين عده كه غرب گرا هستند معتقدند يانوكوويچ با تقلب در انتخابات پيروز شده است. اين طيف اظهار مي دارند كه يانوكوويچ درصدد است اوكراين را به سمت دوران لئونيد كوچما ببرد.
چهارم: اگر انتخابات زود هنگام پارلماني برگزار شود، يوشچنكو رييس جمهور فعلي، نخواهد توانست اكثريت را بدست آورد، طبق نظر سنجي ها «حزب مناطق» متعلق به نخست وزير و طرفدارانش، نسبت به طرفداران رييس جمهور. در حال حاضر اكثريت را دارا هستند، چرا كه يوشچنكو نتوانسته است تغييرات چنداني انجام دهد. البته تغييرات به ويژه در عرصه اقتصادي مستلزم زمان بسيار و قدرت قوي است، تا رفاه ناشي از آن محسوس باشد. در حال حاضر نابساماني اقتصادي موجود منجر به نابساماني سياسي و شورش شده است. درست مانند اقدامي كه طرفداران يوشچنكو در زمان انقلاب نارنجي انجام دادند، حال مخالفين وي از اين حربه عليه خودش استفاده مي كنند.
پنجم: احتمال اينكه يوشچنكو با چراغ سبز غرب و آمريكا اين اقدام را انجام داده باشد متصور است. بدون شك وي نيز براي انتخابات زودرس پارلماني برنامه ريزي حزبي اش را كرده و بي كار نخواهد نشست. به هر حال اين اقدام براي يوشچنكو يك ريسك به شمار مي آيد كه حالت بينابين ندارد و حاصل آن يا برد است و يا باخت.
خانم تيماشنكو (نخست وزير سابق) نيز با سفر به آمريكا و ديدار با ديك چني (معاون رييس جمهور) و رايس (وزير امور خارجه آمريكا ) از آنها جواب مثبت براي اقدامات خودشان گرفته است. البته تا به امروز آن طور كه انتظار مي رفت، امريكاييها وارد قضيه نشده اند.
ششم: برخي مقامات روسيه و دوماي اين كشور نيز نسبت به اقدامات يوشچنكو موضعگيري كرده و آنرا محكوم نموده اند. لاوروف وزير امور خارجه روسيه در خصوص اين موضوع عنوان داشته است كه، صرفاً در صورت تقاضاي رسمي اوكرايني ها، ما در اين موضوع دخالت خواهيم كرد.
هفتم: طبق قانون اساسي اوكراين، ارتش توسط رييس جمهور و پليس تحت فرمان نخست وزير اداره ميشد. اكثريت ارتش وفاداري خودشان را به رييس جمهور اعلام داشته اند. البته تظاهراتهاي مردمي انجام شده اخير بيانگر اين است كه يانوكوويچ نخست وزير طرفداران بسياري دارد و روز به روز نيز بر تعداد آنها افزوده مي شود.
چندي قبل نيز توسط نمايندگان پارلمان و با انجام اصلاحات در قانون اساسي، اختيارات نخست وزير افزايش يافته و اختيارات رييس جمهوري كاهش يافت، به طوريكه طبق آن پارلمان مي تواند رييس جمهور را استيضاح نمايد.
هشتم: در حال حاضر در صحنه سياسي اوكراين شاهد وجود سه جناح مهم و عمده هستيم:
1 - جناح روس گرا - كه پايگاه عمده آنها مناطق شرق اوكراين بوده و قدرت اقتصادي نيز عمدتا" در دست آنها است.
2 - جناح روس گريز، يا غرب گرا - كه پايگاه عمده آنها مناطق غربي اوكراين بوده و بدنبال طرحهايي از قبيل ورود به اتحاديه اروپا و پيوستن به سازمان ناتو و امثالهم هستند.
3 - جناح احزاب و گروههاي ميانه رو، كه حالت بينابيني دارند.
در واقع همين جناح سوم است كه حالت تعيين كننده را در صحنه سياسي اوكراين دارد. به طور نمونه در بحران اخير جابجايي حزبي، 11 نفر نماينده در پارلمان به نفع حزب نخست وزير بود كه باعث بر هم ريختن تعادل در پارلمان و شرايط حاكم شد.
1 - شعار اصلي در انقلابهاي رنگين (در ظاهر) بيشتر بدليل فشارهاي اقتصادي (توزيع قدرت، توزيع ثروت، فقر و...) بوده وبر مبناي آن حركات اعتراض آميز اوليه صورت پذيرفته است.
حال كه اين انتظارات را يوشچنكو در افكار عمومي مردم نتوانسته است پاسخگو باشد و حل نمايد، لذا دامنه اعتراضات مردمي مجدداً شعله ور شده است.
2 - بنا به دلايل متعدد، بحران اوكراين راه حل سريعي ندارد و به اين زوديها شرايط ثبات بوجود نخواهد آمد. ضمن اينكه در صورت بي ثباتي و ادامه روند آن، اين امر باعث دخالت غربيها و روسها در اين صحنه خواهد شد.
3 - اگر در صحنه سياسي اوكراين، به صورت كوتاه مدت نيز اوضاع آرام شود، اين مسئله به معناي حل نهايي موضوع نبوده و به مثابه آتش زير خاكستر خواهد بود.
در اوكراين و كشمكشهاي سياسي در حال جريان، اين بار بيشتر درگيريها تحت الشعاع مسايل داخلي است تا بيروني.
در زمان بروز انقلاب رنگي، يوشچنكو به دنبال كسب نظر و دخالت خارجي ها براي پيروزي خود و حل قضيه بود، ولي اين بار وي سعي دارد بحث را داخلي مطرح كرده و مانع دخالت خارجي ها شود. وي سعي در جلوگيري از اعمال فشار از خارج به خود را دارد.
5 - روسيه مناطق و جمهوريهاي حايلياش را براي خود مهم و حياط خلوت مي داند، لذا بدون شك در ديد كلان تر و عميق تر به اين موضوع، روسها در اين قبيل مسايل و رويارويي در اين عرصه با غربيها، كوتاه نخواهند آمد.
بطور نمونه: در بحث طرح استقرار سپر موشكي امريكاييها، هم روسها و هم نخست وزير اوكراين (يانوكوويچ - كه فردي روس گرا است) هم راستا با يكديگر موضعگيري منفي و تندي را نشان دادند، كه خود اين امر حاكي از ماهيت پشت پرده و خاستگاه اصلي يانوكوويچ است.
منبع: ايراس
وي كه مورد حمايت مستقيم و غير مستقيم غربي ها و آمريكا قرار داشته و توسط بنيادها و NGO هاي آمريكايي و غربي تغذيه مالي شده و رشد و نمو يافته بود، پس از سالهاي متمادي به نقش كليدي روسها در اداره امور اوكراين و رياست و سلطه آنها بر نفر اول حاكم در اين جمهوري پايان داد.
عده اي اين رخداد مهم و قابل توجه را در راستاي اقدام مشابه صورت پذيرفته در جمهوري گرجستان (كه منجر به روي كار آمدن مهره مشابهي شده بود) انقلاب نارنجي و يا مخملي (عليه سلطه روسها و اقتدار گرايي آنها در اوكراين و گرجستان) نامگذاري كردند.
در اين راستا كتب و مقالات بسياري به رشته تحرير درآمده و برخي اين اقدام را نقطه عطفي در كاهش قدرت عملي روسيه در محدوده حياط خلوت و حاشيه امنيتي خود، يعني در جمهوري هاي مستقل جدا شده از اتحاد شوروي (پس از فروپاشي آن) به شمار آوردند. آنان حتي پيش بيني كردند كه اين روند تداوم يافته و روز به روز منجر به نفوذ و ريشه دار شدن جريانات، افراد و گروههاي وابسته به آمريكا و غرب در دايره و حاشيه امنيتي فدراسيون روسيه خواهد شد.
در جمهوري اوكراين عمدهترين شعارهايي كه يوشچنكو و طيف وابسته به جريان فكري وي قبل و اوايل روي كار آمدن در افكار عمومي سر مي دادند، انجام دگرگوني و اصلاحات در سيستم اقتصادي و معيشتي مردم اوكراين و ايجاد و برقراري آزادي كامل در عرصه هاي گوناگون سياسي و... بود. در بررسي عملكرد دوسال و اندي از دولت يوشنچكو مي بينيم كه وي نتوانسته است مردم كشور خود را در اين عرصه راضي نگه دارد و در مجموع اوكراين طي اين مدت زماني ثبات سياسي و حتي اقتصادي نداشته است.
مهمترين شاخص سنجش در اين راستا را مي توان پيروزي مخالفين روس گراي يوشچنكو به سركردگي «ويكتور يانوكوويچ» در انتخابات پارلماني سال 2006 ميلادي در اوكراين و راي مردم به حزب وي، عنوان نمود. پس از اين موضوع يوشچنكو عليرغم ميل باطني خود به ناچار مجبور شد يكي از مخالفين خود (يعني يانوكوويچ) را به سمت نخست وزيري انتخاب نمايد.
بروز اختلافات اخير در اوكراين نيز مابين پارلمان و نخست وزير از يكسو و رييس جمهوري از سوي ديگر در واقع مرهون و پديد آمده از عوامل فوق الذكر مي باشد.
در بررسي وقايع و رخدادهاي اوكراين به شش متغير بر مي خوريم كه عبارتند از:
متغير اول:
اوكراين يك كشور دو تكه مي باشد و يك رودخانه نيز به لحاظ جغرافيايي اين دو منطقه را از هم جدا كرده است:1 - منطقه شرق، كه مردمان آن ارتدوكس و روس زبان هستند.
2 - منطقه غرب، كه اهالي آن عمدتاً كاتوليك و اوكرايني زبان هستند.
البته از نظر تركيب جمعيتي، اوكرايني ها بيشتر از روسها هستند و درصد جمعيتي آنها تقريباً 55 به 45 مي باشد. اما به لحاظ اقتصادي، قدرت اصلي و جدي اقتصادي در منطقه شرق اين كشور واقع شده است.
عوامل ياد شده از جمله ريشه هاي اصلي اختلافات موجود در اوكراين بوده و برخي عوامل بحران زا از اين موضوعات نشات مي گيرند.
متغير دوم:
پس از روي كار آمدن يوشچنكو و كليد خوردن به اصطلاح انقلاب نارنجي و يا مخملي در اوكراين، بازيگران اصلي خارجي (اعم از غربي ها و شرق) در عرصه اوكراين فعال تر شده اند و يك رويارويي جدي و پشت پرده در بين اين بازيگران در حال انجام و رقم خوردن است.متغير سوم:
ثبات و برقراري و تداوم نظم در اوكراين هم براي روسيه و هم براي اروپاييها مهم است. لذا آنها سعي دارند هر طوري شده برآيند كشمكشها و برخوردها در اين جمهوري در نهايت به آرامش منجر گردد.طرفهاي رقيب ترجيح مي دهند رقابتهاي خود را در عرصه هاي مختلف و بدون تنش و برخورد جدي به پيش برند. اما چون در حال حاضر هدايت اصلي كار به صورت كامل در دست يك طرف نيست لذا بروز بحران و تنش طبيعي خواهد بود.
متغير چهارم:
صحنه سياسي اوكراين صحنه اي لرزان است. صحنه تبديلات بسيار سريع جناحهاي قدرت و گروههاي حزبي و سياسي. نظير: شكل گيري سريع خانم تيموشنكو و افول سريع وي، يا افول روس گراها و قدرت يافتن دوباره آنها و... .چون اوكراين به واسطه ساختارش ثبات دايمي ندارد، لذا به طور دايم گرفتار لرزش خواهد بود و روسها با اشراف نسبت به اين موضوع از آن حداكثر بهره برداري را خواهند كرد.
متغير پنجم:
اوكراين كشوري است دچار بحران هويت و عاقبت خودش را نميداند. لذا وضعيت لرزان در بحث هويت نيز تداوم خواهد يافت. برخي معتقدند شايد جدايي اين كشور مثل چك و اسلوواكي بهترين نسخه براي آن باشد.متغير ششم:
اينكه در اوكراين الگويي متناسب با خواست غرب اجرا شود، براي آنها بسيار مهم است. بدون شك تحولات اوكراين در برخي كشورها و جمهوريها منطقه تأثيرگذارخواهد بود.اول: به هنگام روي كار آمدن يوشچنكو در اوكراين، فشار عوامل خارجي حرف اول را مي زد و در واقع موفقيت وي تحت تاثير عوامل خارجي شكل گرفت. اما در بحران اخير عمده اختلافات و محتواي آن، درگيريها و كشمكشهاي داخلي ما بين اركان قدرت در اين كشور است.
دوم: در مجموع، بحران اخير يك جنگ قدرت داخلي بين گروههاي حاكم در اين كشور است. يوشچنكو بعد از انقلاب رنگين و بدست گيري قدرت نتوانسته است مديريت صحيحي را در كشور اعمال نمايد، لذا بخشهايي از اين اختلافات دروني است كه چندي پس از پيروزي انقلابيون، در كمپ آنها رخداده. اين عامل بدون شك زمينه را براي روي كار آمدن طيفي از مخالفين به مرور پديد خواهد آورد.
سوم: عده اي معتقدند كه يوشچنكو در تداوم تفكر روس گريزي كه پس از شكل گيري انقلاب نارنجي در اوكراين پديد آمده بود، اقتدار لازم را به خرج نداده است، و وي نتوانسته است در مقابل يانوكوويچ و حتي انتخابات سال گذشته پارلمان اقتدار لازم را به خرج دهد.
اين عده كه غرب گرا هستند معتقدند يانوكوويچ با تقلب در انتخابات پيروز شده است. اين طيف اظهار مي دارند كه يانوكوويچ درصدد است اوكراين را به سمت دوران لئونيد كوچما ببرد.
چهارم: اگر انتخابات زود هنگام پارلماني برگزار شود، يوشچنكو رييس جمهور فعلي، نخواهد توانست اكثريت را بدست آورد، طبق نظر سنجي ها «حزب مناطق» متعلق به نخست وزير و طرفدارانش، نسبت به طرفداران رييس جمهور. در حال حاضر اكثريت را دارا هستند، چرا كه يوشچنكو نتوانسته است تغييرات چنداني انجام دهد. البته تغييرات به ويژه در عرصه اقتصادي مستلزم زمان بسيار و قدرت قوي است، تا رفاه ناشي از آن محسوس باشد. در حال حاضر نابساماني اقتصادي موجود منجر به نابساماني سياسي و شورش شده است. درست مانند اقدامي كه طرفداران يوشچنكو در زمان انقلاب نارنجي انجام دادند، حال مخالفين وي از اين حربه عليه خودش استفاده مي كنند.
پنجم: احتمال اينكه يوشچنكو با چراغ سبز غرب و آمريكا اين اقدام را انجام داده باشد متصور است. بدون شك وي نيز براي انتخابات زودرس پارلماني برنامه ريزي حزبي اش را كرده و بي كار نخواهد نشست. به هر حال اين اقدام براي يوشچنكو يك ريسك به شمار مي آيد كه حالت بينابين ندارد و حاصل آن يا برد است و يا باخت.
خانم تيماشنكو (نخست وزير سابق) نيز با سفر به آمريكا و ديدار با ديك چني (معاون رييس جمهور) و رايس (وزير امور خارجه آمريكا ) از آنها جواب مثبت براي اقدامات خودشان گرفته است. البته تا به امروز آن طور كه انتظار مي رفت، امريكاييها وارد قضيه نشده اند.
ششم: برخي مقامات روسيه و دوماي اين كشور نيز نسبت به اقدامات يوشچنكو موضعگيري كرده و آنرا محكوم نموده اند. لاوروف وزير امور خارجه روسيه در خصوص اين موضوع عنوان داشته است كه، صرفاً در صورت تقاضاي رسمي اوكرايني ها، ما در اين موضوع دخالت خواهيم كرد.
هفتم: طبق قانون اساسي اوكراين، ارتش توسط رييس جمهور و پليس تحت فرمان نخست وزير اداره ميشد. اكثريت ارتش وفاداري خودشان را به رييس جمهور اعلام داشته اند. البته تظاهراتهاي مردمي انجام شده اخير بيانگر اين است كه يانوكوويچ نخست وزير طرفداران بسياري دارد و روز به روز نيز بر تعداد آنها افزوده مي شود.
چندي قبل نيز توسط نمايندگان پارلمان و با انجام اصلاحات در قانون اساسي، اختيارات نخست وزير افزايش يافته و اختيارات رييس جمهوري كاهش يافت، به طوريكه طبق آن پارلمان مي تواند رييس جمهور را استيضاح نمايد.
هشتم: در حال حاضر در صحنه سياسي اوكراين شاهد وجود سه جناح مهم و عمده هستيم:
1 - جناح روس گرا - كه پايگاه عمده آنها مناطق شرق اوكراين بوده و قدرت اقتصادي نيز عمدتا" در دست آنها است.
2 - جناح روس گريز، يا غرب گرا - كه پايگاه عمده آنها مناطق غربي اوكراين بوده و بدنبال طرحهايي از قبيل ورود به اتحاديه اروپا و پيوستن به سازمان ناتو و امثالهم هستند.
3 - جناح احزاب و گروههاي ميانه رو، كه حالت بينابيني دارند.
در واقع همين جناح سوم است كه حالت تعيين كننده را در صحنه سياسي اوكراين دارد. به طور نمونه در بحران اخير جابجايي حزبي، 11 نفر نماينده در پارلمان به نفع حزب نخست وزير بود كه باعث بر هم ريختن تعادل در پارلمان و شرايط حاكم شد.
1 - شعار اصلي در انقلابهاي رنگين (در ظاهر) بيشتر بدليل فشارهاي اقتصادي (توزيع قدرت، توزيع ثروت، فقر و...) بوده وبر مبناي آن حركات اعتراض آميز اوليه صورت پذيرفته است.
حال كه اين انتظارات را يوشچنكو در افكار عمومي مردم نتوانسته است پاسخگو باشد و حل نمايد، لذا دامنه اعتراضات مردمي مجدداً شعله ور شده است.
2 - بنا به دلايل متعدد، بحران اوكراين راه حل سريعي ندارد و به اين زوديها شرايط ثبات بوجود نخواهد آمد. ضمن اينكه در صورت بي ثباتي و ادامه روند آن، اين امر باعث دخالت غربيها و روسها در اين صحنه خواهد شد.
3 - اگر در صحنه سياسي اوكراين، به صورت كوتاه مدت نيز اوضاع آرام شود، اين مسئله به معناي حل نهايي موضوع نبوده و به مثابه آتش زير خاكستر خواهد بود.
در اوكراين و كشمكشهاي سياسي در حال جريان، اين بار بيشتر درگيريها تحت الشعاع مسايل داخلي است تا بيروني.
در زمان بروز انقلاب رنگي، يوشچنكو به دنبال كسب نظر و دخالت خارجي ها براي پيروزي خود و حل قضيه بود، ولي اين بار وي سعي دارد بحث را داخلي مطرح كرده و مانع دخالت خارجي ها شود. وي سعي در جلوگيري از اعمال فشار از خارج به خود را دارد.
5 - روسيه مناطق و جمهوريهاي حايلياش را براي خود مهم و حياط خلوت مي داند، لذا بدون شك در ديد كلان تر و عميق تر به اين موضوع، روسها در اين قبيل مسايل و رويارويي در اين عرصه با غربيها، كوتاه نخواهند آمد.
بطور نمونه: در بحث طرح استقرار سپر موشكي امريكاييها، هم روسها و هم نخست وزير اوكراين (يانوكوويچ - كه فردي روس گرا است) هم راستا با يكديگر موضعگيري منفي و تندي را نشان دادند، كه خود اين امر حاكي از ماهيت پشت پرده و خاستگاه اصلي يانوكوويچ است.
منبع: ايراس
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}